Monday, March 20, 2006

عیدمون مبارک :*:*:*:*
ايشا الّله امسال کلی سال خوبی باشه برا هممون، حالشو ببريم

boooRRRRssss ZiaaaRddd!

Monday, March 13, 2006

گذر زمان

قدیم: و گرگ‌ها بزغاله‌ها را دریدند. گرگ‌ها برای ورود به خانه‌ی بزغاله‌ها آن‌ها را فریفتند.


امروز: گرگ‌هایی که کلید خانه‌ی بزغاله‌ها را داشتند، عده‌ای بزغاله را اجیر کردند تا بزغاله‌های دیگر را بدرند.


Friday, March 10, 2006

ببین بزغاله‌های من از همه خوشگل‌ترن!

Sunday, March 05, 2006


ببين بزا چه نازن!!!
شاعر ميگه:
و آن هنگام که خداوند بز را آفريد
علف را خلق کرد تا مرهمی باشد بر دندان های سپيدش!
aRo Bozi, bozi!

بزی صدای منو داری؟

Friday, March 03, 2006

روزی همه چیز به انتها می رسد، حتی حضور سفید یک بز

وقتی به یاد می اوریم مزرعه سبز

و چرای بعد ازظهر در زیر خورشید سوزان

وقتی به یاد می اوریم چوپان را که نی میزد و

ما را به به رویایی می برد که در ان ما ازاد بودیم

حکومت بزها را تشکیل داده بودیم و چوپان دلقکی بود در دربارمان

ایا ما برای پر کردن شکم انسانها افریده شده ایم؟

ایا فلسفه زندگی ما همین است؟

ایا ما بدون سگ گله، در برابر گرگی خواهیم بود

که خاطرخواه گوشت ماست؟

ایا اگر هر روز در این مزرعه به چوپانمون گوش کنیم و

مثل همه بزهای دیگه علفمون رو بخوریم

اونوقت یه بز خوب هستیم؟

و اصلا توجه نکنیم که بعضی مواقع ادمها کسانی را

که دوست داریم از ما می گیرند

اما اینگونه نیست

انسان ریش بزی را از ما فراگرفت

پس ما چیزی برای ارایه داریم، موجودی مستقل از انسان

اما بعد که ازادی را با همه ابعادش تصور می کنیم

در ان هم چیزی نمی بینیم جز سردرگمی مفرط که حال چه کنیم

پس هیچ برای هیچ،همه چیز باطل است

اما در این چیز که باطل است، توانسته که چیزی باشد که باطل باشد

پس به همان می چسبیم حتی اگر ملال محض باشد

یک بز موفق یه بز تکراری است

بزی که به تکرار عادت کند و دوستش داشته باشد

پس بچریم به سلامتی ملال، به سلامتی تکرار و به سلامتی بزها